♥*♥ عاشقای محرم الحسین♥*♥

باز دلم خون شد و چشمم گریست آنکه درین روز چون من نیست کیست ؟ باز دگر باره رسید اربعین جوش زند خون حسین از زمین

 
کاش بوديم آن زمان کاري کنيم 
از تو و طفلان تو ياري کنيم 
کاش ما هم کربلايي مي شديم 
در رکاب تو فدايي مي شديم 
السلام عليک يا ابا عبدالله ..

عالم همه قطره و درياست حسين ،

خوبان همه بنده و مولاست حسين

، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين 

 


السلام عليكم يااباصالح المهدى (عج)السلام عليك ياامين الله فى ارض وحجته على عباده(ياصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسين تسليت عرض مينمايم) 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:26 توسط سمیرا |

 حضرت زینب (س) در این فضیلت نیز نظیر مادرشان حضرت زهرا (س) بودند. چنان چه علامه مامقانی در كتاب تنقیح المقال آورده است: «هِیَ فی الحِجابِ وَالعِفافِ فَریدَهٌ لَمْ یَرَ شَخْصَها أَحَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ أَبیها و أَخَوَیْها إِلی یَوْمِ الطَّفِ.»

« حضرت زینب (س) در رابطه با حجاب و عفاف نظیر نداشت زیرا هیچ مردی در زمان پدر و برادرانش او را ندیدند تا در سرزمین كربلا.»       

در زمان تشرّف به حرم رسول خدا (ص) حتی در دل شب چنین بود؛ امیرالمؤمنین (ع) از پیش و حضرت امام حسن (ع) از طرف راست و حضرت امام حسین (ع) در طرف چپ او بودند وقتی كه به حرم نزدیك می شدند حضرت علی (ع) جلوتر می رفت و چراغ ها را خاموش می كرد،‌ امام حسن (ع) یك بار علت خاموش كردن چراغ را از پدر پرسید؟ حضرت فرمود: به جهت آن كه بیم دارم در دل روشنایی شخصی خواهرت زینب (س) را ببیند.


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:22 توسط سمیرا |

 درواقعه عاشورابعدازآخرین خطبه(سخنرانی)امام به جهت هدایت وارشاددشمن.عمربن سعدسردارسپاه یزیددستورداددورتادورخیمه های امام حسین(ع)ویارانش خندق(گودال)کندندودرون گودال راآتش زدند.

دراین هنگام مردی که سواربراسبی بودبه طرف خیمه هاآمدوفریادزد:ای حسین!وای یاران حسین!شادباشیدبه چشیدن آتشی که دردنیابرافروخته اید!امام فرمود:این مردکیست؟گفتند:ابن ابی جویریه مزنی!امام(ع)دعاکردند:بارالها!عذاب آتش رادردنیابه اوبچشان!هنوزسخن امام تمام نشده بودکه اسبش اورادرآتش خندق افکندوهلاک شد!!
 

ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:58 توسط سمیرا |

 

شرح شبهه اول   : افراد منتقد این شبهه را مطرح می کنند که شیعیان چگونه اعتقاد دارند که حسین ابن علی فرزند پیامبر بوده درحالی که همه می دانند که نسب از پدر منتقل میشود و حسین هیچ نسبت فرزندی ازسوی پدر نسبت به پیامبر ندارد ؟

پاسخ : اولا این مطلب ساخته ی شیعیان نیست بلکه قرآن این مطلب را تایید میکند در جایی که می فرماید: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ2

 

 به عقیده جمع کثیری از مفسرین و تاریخدانان منظور از ابنائنا امام حسن و امام حسین (ع) هستند 3ثانیا قرآن در آیه ی:......


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:22 توسط سمیرا |

 شهيد مطهري در کتاب حماسه حسيني 3 با اشاره به اينکه حضرت زينب در زمان وفات فاطمه زهرا سلام الله عليهما اجمعين 5 سال داشته اند جريان بوسيدن گلوي امام حسين ع را رد ميکند به عنوان تحريف در قسمت يادداشتها ... يا تقاضاي آب امام حسين در خواستن جرعه اي آب از دشمن . و حتي جريان گذاشتن سر پدر جلوي دختر خردسال ايشان در شام و در دم جان سپردن ايشان با ديدن سر ...عروسي قاسم ع در آن ايام ... در موارد بالا توضيح کافي را در صورت امکان بدهيد ..؟

- حضرت رقیه(س):
در پاسخ به این بخش باید گفت:
در میان منابع کهن و اصیل تاریخ و همچنین در کتابهایی که تحت عنوان «مقتل» پیرامون شهادت امام حسین(ع) نوشته شده‌اند (از قبیل: تاریخ الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ الارشاد، شیخ مفید؛ مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهرآشوب؛ اعلام الوری، طبرسی؛ نسب قریش، مصعب‌بن‌عبدالله الزبیری؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی و ...) هیچ نامی از حضرت رقیه به میان نیامده است. مورخان و مقتل نویسان فقط از دو دختر امام حسین به نام‌های: فاطمه و سکینه یاد کرده اند. و .........


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:19 توسط سمیرا |

 بعد از اینكه معاویه در نیمه ماه رجب سال شصتم می میرد یزید به حاكم مدینه كه از بنی امیه بود نامه ای می نویسد و طی آن موت معاویه را اعلام می كند و می گوید: از مردم برای من بیعت بگیر. او می دانست كه مدینه مركز است و چشم همه به آن دوخته شده در نامه خصوصی دستور شدید خودش را صادر می كند، می گوید: حسین بن علی را بخواه و از او بیعت بگیر و اگر بیعت نكرد سرش را برای من بفرست.

حاكم مدینه امام را خواست، در آن هنگام امام در مسجد مدینه (مسجد پیغمبر) بودند، عبداللّه بن زبیر هم نزد ایشان بود. مامور حاكم از هر دو دعوت كرد پیش حاكم بروند و گفت: حاكم صحبتی با شما دارد. پاسخ دادند: تو برو بعد ما می آییم. عبداللّه بی زبیر به امام (ع) عرض كرد: در این موقع كه حاكم ما را خواسته و شما چه حدس می زنید؟ امام (ع) فرمود: اظن ان طاغیتهم قد هلك، فكر می كنم كه فرعون اینها تلف شده و ما را برای بیعت می خواهد. عبداللّه گفت: خوب حدس زدید، من هم همینطور فكر می كنم، حالا چه می كنید؟ امام (ع) فرمود: من میروم تو چه می كنی؟

ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:8 توسط سمیرا |

 شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.»

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار........


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:2 توسط سمیرا |

 آقا اجازه هست خانمتون رو نگاه کنم.....

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

 

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

 

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ... می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟ …

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:48 توسط سمیرا |

 

 
هیچ گریه کننده ای نیست که بر امام حسین(ع) گریه نماید مگر آنکه به حضرت فاطمه(س) تقرب جسته وایشان رابا گریه اش یاری نموده ونیز به حضرت پیامبر(ص) تقرب پیدا نموده وحق همه ما(ائمه) را ادا کرده است.

با این گریه وناله می توان اظهار نمود یا اباعبدالله (ع) اگر نبودیم درآن روز یاریت کنیم،و جان خویش را در راه شما فدا کنیم ولکن با آه وناله دعا برای ظهور منتقم شما را یاری خواهیم .

امام صادق(ع): من خودرا از شهیدان کربلا بیرون نمیدانم وثواب خودرا کمتر از ثواب آنها نمیشمارم زیرا نیت من یاری آنهاست(یعنی آرزو داشتم آنروز بودم تا شهید میگشتم)اگر آن روز(عاشورا) را میدیدم.

درادامه می فرمایند" همچنین شیعیان ما همه شهید هستند اگر چه در بستر های خود بمیرند
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:4 توسط سمیرا |

 

 
وقايع بعد از شهادت امام حسين (ع

بعد از شهادت حضرت امام حسین (ع)


چون حضرت سيدالشهداء عليه السلام به درجه رفيعه شهادت رسيد اسب آن حضرت در خون آن حضرت غلطيد و سرو كاكل خود را به آن خون شريف آلايش داد و به اعلي صوت بانگ واويلي برآورد و روانه به سوي سراپرده شد چون نزد خيمه آن حضرت رسيد چندان صيحه كرد و سر خود را بر زمين زد تا جان داد دختران امام عليه السلام چون صداي آن حيوان را شنيدند از خيمه بيرون دويدند ديدند اسب آن حضرتست كه بي‌صاحب غرقه به خون مي‌آيد پس دانستند كه آن جناب شهيد شده آن وقت غوغاي رستخيز از پردگيان سرادق عصمت بالا گرفت و فرياد واحسيناه و واماماه بلند شد. شاعر عرب در اين مقام گفته:

يَنوُحُ وَ يَنعْي الظّامِي الْمُتَرَمِلا
فَعايَنَّ مُهْر السّبْطِ وَ السَّرجُ قَدْخلا
وَ اَسكَبْنَ دَمْعاً حَرُّ لَيْسَ يُصْطَلي

 
وَ راحَ جَوادُ السّبْطِ نَحْوَ نِسآئِهِ
خَرَجْنَ بُنَيّاتُ الرَّسُولِ حَوا سِراً
فاَدْمَيْنَ باللَّطْمِ الْخُدود لِفَقْدِهِ
                                                                                                 نوشته شده توسط(ساکی)
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:2 توسط سمیرا |

 

سخنرانی زینب کبری (س) در مجلس یزید
 
الحمدالله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و اله اجمعین

ای یزید !

آیا چنین گمان بردی که چون اقطار زمین و آفاق آسمان را بر ما سخت تنگ گرفتی و راه چاره را بر رویمان محکم بسته داشتی به نحوی که سرانجام آن به اینجا رسید که مانند اسیران کفّار ما را دیار به دیار کشاندی ، در نزد خدا موجب خواری و مذلت ما و عزت و کرامت تو خواهد بود ؟ ... بدین خیال باطل دماغ نخوت و تکبر را بالا کشیدی و به اظهار شادمانی پرداختی و مانند متکبران به دامانت نظر عجب و خودبینی افکندی که اینک روزگار را به مراد خویش دیده و امور را منظم می پنداری .

ای فرزند آزاد شدگان !

که رسول مکرّم بعد از اسیری چون غلامان آزادشان نمود ، اینک ادعای تو عدالت و دادگستری است که زنان و کنیزکان خود را در پس پرده ی عزت محترم داری و از نامحرمان مستور نمایی ، ولی دختران پیغمبر را در حالی که پوشش مناسبی ندارند مانند اسیران در شهر بگردانی و در جلو دیدگان نامحرمان به تماشا بگذاری ؟! و مردم دور و نزدیک و پست و شریف با چشمان اهانت آمیزی به خاندان رسول خدا بنگرند ، در حالی که از مردان آنان کسی را باقی نگذاشتی تا یاور و حامی آنها باشند ؟!  
                                                                                                   نوشته شده توسط (R)
 
نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:58 توسط سمیرا |

 

 
ایمان راسخ حضرت زینب علیهاالسلام
 
 
اولین و مهمترین خصلت آن بانو محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند. در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل می‌کند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا می‌بیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال می‌کند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب می‌فرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده است. بلکه جنگ و قیام برای خدا بوده است. آن گاه که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بدن پاره پاره برادر را در گودال قتلگاه مشاهده می‌کند با تضرع در پیشگاه خدا می‌گوید: «اللهم تقبل منا هذا القربان.» 
این اوج معرفت و ایمان است و عظمت روح را می‌رساند که چون در راه خداست، تحمل آن آسان است 
                                                                                             نوشته شده توسط(ساکی)

ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:52 توسط سمیرا |

 امام صادق(ع) مي‌فرمايد «مروان بن حكم» وارد مدينه شد و بر تختي تكيه زد و رو به يكي از دوستان امام حسين(ع) كه

آنجا بود نمود و گفت «رُدَّوا إليَ اللهِ مَوْليهُمُ الْحَقُّ ألا لهُ الْحُكْمُ وَ هُوُ أَسرَعُ الحاسِبِيْنَ» يعني، اينها را دوستان امام را نزد

خدايي كه مولاي حقيقي آنهاست، برگردانيد و او سريعترين محاسبه كننده هاست امام حسين(ع) از آن شخص پرسيد

«مروان هنگاميكه داخل مدينه شد، چه گفت؟ او جريان را خدمت امام(ع) عرض كرد امام (ع) فرمود «آري! به خدا قسم!

من و يارانم به بهشت بازگردانده مي‌شويم و او و يارانش به آتش جهنم برگردانده مي‌شوند» 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:54 توسط سمیرا |

نوبت ميدان رفتن امام(ع) سر رسيد ابتدا چند نفر از سپاه دشمن به جنگ حضرت آمدند و كشته شدند، ابن سعد فرياد زد «چه مي‌كنيد؟ اين پسر علي است، روح علي در پيكر اوست، با او تن به تن جنگ نكنيد»

 

دشمن نيرنگ ديگري به كار برد؛ سنگ پراني و تيراندازي! جمعيت بسيار زيادي از دور شروع به تيراندازي كردند و سنگ پرتاب مي‌كردند 
امام حسين حمله كرد و سربازان دشمن گريختند، ابا عبدالله حمله را خيلي ادامه نمي‌داد تا فاصله‌اش با خيمه‌ها زياد نشود نقطه‌اي را مركز قرار داده بود كه از آن نقطه صدا به حرم مي‌رسيد حضرت در آنجا با گفتن «لاحَولَ وَ لا قُوّةَ اِلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظِيْمِ» زنده بودنش را خبر مي‌داد 
امام(ع) كه با اهل بيت وداع كرده و به جنگ رفته بود، خودش را به شريعه فرات رساند در اين هنگام شخصي فرياد زد «حسين! ‌تو مي‌خواهي آب بنوشي؟! به خيام حرمت ريختند!» 
امام(ع)به خيمه‌ها برگشت وقتي براي بار دوّم خواست با اهل بيتش وداع كند، فرمود «اهل بيت من!‌ شما حتماً بعد از من اسير مي‌شويد، بكوشيد در مدت اسارتتان،‌كوچكترين تخلفي از وظيفه شرعي‌تان نكنيد مبادا كلمه‌اي به زبان بياوريد كه از اجر شما بكاهد، ولي مطمئن باشيد، كه اين پايان كار دشمن است اين كار، دشمن را از پا در مي‌آورد، بدانيد كه خدا شما را نجات مي‌دهد و از ذلّت حفظ مي‌كند 
اهل بيت، خوشحال شدند و امام با آنها وداع نمود، بعد از مدّتي، صداي شيهه اسب امام را شنيدند، گفتند امام براي بار سوّم آمده است تا با آنها خداحافظي كند 
بيرون آمدند، امّا ذوالجناح را بدون امام ديدند متوجه شهادت امام شدند، دور اسب را گرفتند، هر كدام سخني با آن مي‌گفت، كودكي گفت آيا پدرم با لب تشنه شهيد شد؟

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:49 توسط سمیرا |

 

آیم به قتلگه که پیداکنم تورا

                  امشب وداع هجرت فرداکنم تورا 

جویم تورا قدم به قدم بین کشتگاه

                      با شوق واضطراب تمنا کنم تورا

درحیرتم که ازچه بجویم نشان تو 

                    نی سر نه پیرهن زچه پیداکنم تورا

برگیرمت زخاک و ببوسم گلویت 

                    خود نوحه مادرانه چو زهراکنم تورا 

ریزم به حلق تشنه ی تو اشک چشم خویش 

                         سیراب تا که ای گل حمرا کنم تورا 

دشمن نداد آبت اگر غم مخور حسین 

                        صحرا زدیده چو دریاکنم تورا 

ای رآن که داغهای جگر سوز دیده ای 

                      اکنون به اشک دیده مداوا کنم تورا

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:36 توسط سمیرا |

 فلک آن شب که خرگاه ولایت را زدی آتش 

                   دوکودک ازحسین گم شد بگرد ای چرخ پیداکن

شود مهرومهت گم ای فلک ازمشرق ومغرب 

                        بجوی این ماهرویان ودل زینب تسلی کن

به صحرا ام کلثوم است وزینب هردو در گردش 

                      توهم بااین دوخاتون جستجو درکوه و صحراکن

اگرپیدانگردد این دوطفل بی پدر امشب

                            مهیای عقوبت خویش را ازبهر فرداکن

گمانم زیر خواری هردوجان دادن با زاری 

                             به زیر خار گل های نبوت را تماشا کن

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:26 توسط سمیرا |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:38 توسط سمیرا |

 

حر کم کم به کناررفت واندک اندک خودرابه امام نردیک نمود لرزه براندامش افتاده بود .مهاجر یکی ازسربازان لشگر عمرسعد می گوید: چنان لرزه ای بر اندام حر افتاده بود که من تاکنون اورا به این حالت ندیده بودم  مهاجر به او می گوید: به خدا درهیچ جنگی تورو چنین ندیده بودم که این گونه بلرزی واگربه من میگفتند دلیرترین مرد کوفه کیست تورو معرفی میکردم.پس این چه ترسی است که درتو مینگرم ؟

حرگفت:بخداسوگند من خودرا بین بهشت ودوزخ می نگرم وسوگند بخدا هیچ چیز را بربهشت برنمیگزینم اگرچه پاره پاره شوم ومرابسوزانند

نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:38 توسط سمیرا |

 مروه ي كرببلا حال و هوايي دارد                     اين سراشيبي ِ گودال منايي دارد

خبرش پر شده در دشت ز مركب افتاد              به زمين خوردن آيينه صدايي دارد

كينه توزان جمل دشنه شان كُند شده                 مي زند بر تن او هر كه عصايي دارد

مادرش دوخته با دست ِ شكسته؛ نكشيد!            مگر اين پيرهن پاره بهايي دارد!؟

نيزه ها پاي ِ مناجات ِ لبش گريه كنند                 خودمانيم ! عجب سوزِ صدايي دارد


قبله اين سوست؛ همين طور رهايش نكنيد               آخر اين كشته ي مظلوم خدايي دارد


بي كفن گوشه ي گودال بلا افتاده                        چه كسي بين شما كهنه عبايي دارد؟


حق بده زينب دلخسته پريشان باشد                        دلبرش بر سر ني زلف رهايي دارد

نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:1 توسط سمیرا |

 

امام حسين (ع ) بانوان را دلدارى داد و امر به صبر و فرمود: خداوند شما را از دستدشمنان نجات دهد و عاقبت امر شما را نيكو گرداند، و دشمنان شما را به انواع عذاب مبتلا خواهد كرد، و در عوض اين مصايبى كه به شما رسيده ، خداوند چندين برابر ازمواهب خود را به شما عنايت مى فرمايد، به زبان چيزى نگوييد كه موجب كاهش مقامارجمند شما گردد...

 

 


 


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:43 توسط سمیرا |

 

به گزارش  همت آنلاین، آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت
خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت
نه
با تعجب پرسیدم
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد
هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم

 
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:39 توسط سمیرا |

 هرکسی گوشش به حرفهای منه      

                          دیگه ازتشنگی فریادی نزنه 

هرچی مردتو ماها بود فداشده      

                            بچه ها بابا دیگه تنهاشده

بابای ما دیگه سقا نداره      

                         بره آب برای ماها بیاره

من از این گوشه ی خیمه میدیدم

                          حرفهاشو باقوم کافرشنیدم

بچه ها دست بابا خونی شده 

                           گمونم شش ماهه قربونی شده

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 20:45 توسط سمیرا |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 20:40 توسط سمیرا |

 حضرت برهمه ی ای امور صبرکرد لکن گریه برحسین مینمود چون آن منافی صبرنیست بلکه لازمه ی شفقت ورقت

است وشنیده نشده که آن حضرت وقتی مصیبت خود رابایکی ازاهل بیت خود ذکرنموده باشد وگریه کندمگرنسبت به

حسین که هروقت اورامیدید یادبه یاد می آورد گریه براوغالب میشد وبه علی (ع) میفرمود::((اورابازدار)) پس می

بوسیدگلوی اورا گریه میکرد ..عرض کردند:چرا گریه میکنی؟ میفرمودند:((جای شمشیرها رامی بوسم)) واگر حسین(ع)

راخوشحال میدید گریه میکردو اگرمحزون میدید گریه میکرد واگرلباس نو میپوشید گریه میکرد وهمچنین امیرالمونین

وفاطمه وحسن همه گریه میگردند

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:55 توسط سمیرا |

 

یکی ازآن صفات حمیده صفت غیرت دین است وعدم تحمل بارذلت ارازل واوباش ..ابن اسعد عرض کردبرآن جناب که نازل  شود برحکم پسرزیادو یزید وازقتل خلاص شود ..حضرت فرمود:هرگزنخواهدشد که من دست ذلت به شما دهم ومانند  غلامان اقراربه گناه کنم خداورسول واهل ایمان به آن راضی نیستند((لاوالله لااعطیکم بیدی اعطا الذلیل ولااقر اقرار  البعید))  وهرکس بعدازآن جناب به این مقام رسید به نظر خود اقتدابه آن حضرت نمود ..

 صفت دوم امام شجاعت بودامام دراین صفت به مقامی رسید که شجاعت حسینیه رامثل سائرنمود ..

 3-عبادت است که ازوقتی درشکم مادربود مادرصدای تسبیح اورا میشندید تاوقتی که سرش رابرنیزه نمودند قرائت قران مینمود

 4-رعایت حقوق:عبدالرحمان سلمی یکی ازاولاد آن حضرت را سوره حمد تعلیم داد پس آن حضرت به  هزاردیناروهزارحله عطانمودودهان اوراپرکرداز در وفرمود((حق اوزیاده براین است))

 

 

  5- حیا::امام حسین درصفت حیا به مقامی بودکه حیامینمود از ذلت سوال جاهلی که میخاست اورا تعلیم مسئله دین  نماید..به عنوان مثال:: آن جناب میخاست به شخصی ازاعراب که وضورادرست نمیگرفت تعلیم دهد ولی حیاکرد پس به   برادرش حسن گفت که مادرحضوراو وضومیسایم وازاوسوال میکنیم که کدام وضو بهتراست چون چنین کردن اون اعرابیمتنبه شد وعرض کرد: شماهردوخوب وضومیگیرید ومن جاهل بودم که نمیدانستم وضورا

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:18 توسط سمیرا |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 9:33 توسط سمیرا |

  امتیاز اول :اینکه آن چشم ازهمه ی چشمها نزد خدامحبوب تر است

دوم:همه ی چشمهادرروز قیامت گریانن..

مگرچشمی که برحسین(ع) گریه کرده باشدپس اومسرور وخوشحال خواهد بود به نعیم بهشت

سوم: آن چشم البته روشن گردد به نظرکردن به سوی کوثر 

چهارم: آن چشم.ممسوس ملائکه شود که اشک ازآن پاک کنندونگاه دارند

نوشته شده در برچسب:,ساعت 9:32 توسط سمیرا |

  چون که آنجانب را ازآب مباح منع کردن .خداوند به ایشان عطانمود چهارنوع آب::

 

1-حوض کوثر راحق اوقراردادواصحاب اوراپیش ازخروج روحشان ازآن سیراب نمود .

 

 

2-آب حیوان است دربهشت که با اشک گریه کنندگان اوممزوج میشودپس برخوبی طعمش می افزاید

 

 

 

 

3-اشک چشم است که خداوند حق او قرار داده این است که اورا (صریع الدمع وقتیل العبره)

 

 

گویندوآن را اثراسم شریفش قرارداده

 

 

 

 

4-هرآب سرد خوشگواری که دوستان بنوشند پس حق وجانب

 

درآن است که باید اورایادکنن وبرقاتلین او لعنت فرستن

نوشته شده در برچسب:,ساعت 9:31 توسط سمیرا |

 

 

 

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:54 توسط سمیرا |

 سبط پيامبر صلي الله عليه و آله در سال چهارم هجري ، چشم به دنياي وجود گشود. و گفته شده که در سال سوم

بوده  و راويان در مورد ماه ولادت آن حضرت، اختلاف دارند و اغلب بر آنند که در ماه شعبان و در روز پنجم از آن مي باشد

 و بعضي از آنان روز ولادت را معين نکرده اند بلکه گفته اند چند شبي از شعبان گذشته، به دنيا آمد  و بعضي از مورخان

اين موضوع را ناديده گرفته و به گفتن اينکه در شعبان به دنيا آمده اکتفا نموده اند  و بعضي از بزرگان بر اين باورند که آن

حضرت در آخر ربيع الاول ولادت يافته و اين بر خلاف مشهوراست پس توجهي به آن نمي شود  .

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:8 توسط سمیرا |

 هر نی فغان نای تو را در می آورد               آوای ربنای تو را در می آورد

   با اینکه زنده ای! چه حریصانه نیزه    دارد لباس های تو را در می آورد


پا بر زمین مکش،که کمان دار سنگ دل          می خندد و ادای تو را در می آورد


دارد نگاه مات من از متن تیغ ها        تفسیر بوریای تو را در می آورد


در حیرتم که سنگ به من می خورد ولی         بالای نی صدای تو را در می آورد


زخم لبت هم اشک مرا در می آورد         هم گریه ی خدای تو را در می آورد


وقت نماز افسری از خورجین خویش        عمامه و عبای تو را در می آورد

نوشته شده در برچسب:,ساعت 17:58 توسط سمیرا |

اگرچه شیر خواره بود اصغر              بسی حاجت روا بنموده اصغر

گره های بزرگ دوستان را              به دست کوچکش بگشوده اصغر

                                       ***

علی اصغر خموش وغرق خواب است         تهی جایش در آغوش رباب است

گلوی تشنه وتیری سه شعبه                      ازاین غم سینه ی زهرا کباب است

                                          ***

بشتاب ای عمو جان درخیمه قحط آب است     اصغرفتاده مدهوش دردامن رباب است

شدآب اگر میسر اول بده به اصغر                   کین طفل ناز پرور ازتشنگی کباب شد

اصغر که به چهره ازعطش رنگ نداشت          یارای سخن بامن دلتنگ نداشت

یارب تو گواه باش "شش ماهه ی من          شدکشته ی ظلم وباکسی جنگ نداشت

نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:47 توسط سمیرا |



احادیث امام حسین علیه السلام (173 حدیث)



صفحه اختصاصي حديث و آيات امام حسين عليه ‏السلام : بادِروا بِصِحَّةِ الأجسامِ في مُدَّةِ الأعمارِ ؛ حديث



امام حسين عليه ‏السلام :در مدّت عمر ، در حفظ سلامت تن بكوشيد .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آينه يادها > حدیث شماره : 200037



صفحه اختصاصي حديث و آيات امام حسين عليه ‏السلام : لايَحِلُّ لِعَينٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّه‏َ يُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَيِّرَهُ ؛ حديث



امام حسين عليه ‏السلام :بر هيچ چشم مؤمنى روا نيست كه ببيند خدا نافرمانى مى‏شود و چشم خود را فرو بندد مگر آن كه آن وضع را تغيير دهد .      
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                       روادامه مطلب کلیک کنید                                                                                                                             


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 16:17 توسط |

 
شدت علاقه امام حسين (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمايت از ستم ديدگان مي

توان در داستان "ارينب وهمسرش عبدالله بن سلام " دريافت ، که اجمال و

فشرده اش را در اين جا متذکر مي شويم : يزيد به زمان ولايت عهدي ، با اين که

همه نوع وسايل شهوتراني و کام جويي و کامروايي از قبيل پول ، مقام ، کنيزان

رقاصه و... در اختيار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوي شوهردار

 

عفيفي دوخته بود.

پدرش معاويه به جاي اين که در برابر اين رفتار زشت و ننگين عکس العمل کوبنده

اي نشان دهد، با حيله گري و دروغ پردازي و فريبکاري ، مقدماتي فراهم ساخت

تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش

يزيد بکشاند. حسين بن علي (ع ) از قضيه باخبر شد، در برابر اين تصميم زشت
 

ايستاد و نقشه شوم معاويه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از يکي از قوانين

اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدي و تجاوز يزي
 

را از خانواده مسلمان و پاکيزه اي قطع نمود و با اين کار همت و غيرت الهي اش

را نمايان و علاقه مندي خود را به حفظ نواميس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و

 

اين رفتار داستاني شد که در مفاخر آل علي (ع ) و دناءت و ستمگري بني اميه ، براي هميشه در تاريخ به يادگار ماند.

 

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:42 توسط سمیرا |

 
جنابش به نماز و نيايش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسياري و حتي در آخرين شب داشت . گاهي در شبانه روز صدها رکعت نماز مي گزاشت .
زندگي دست از نياز و دعا برنداشت ، و خوانده ايم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداي خويش به خلوت بنشيند. و فرمود: "خدا مي داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعاي زياد و استغفار را دوست دارم  حضرتش بارها پياده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.
ابن اثير در کتاب "اسد الغابة " مي نويسد: "کان الحسين رضي الله عنه فاضلا کثير الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال ) الخير جميعها. حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز مي گزارد و به حج مي رفت و صدقه مي داد و همه کارهاي پسنديده را انجام مي داد.

نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:54 توسط سمیرا |

 

امام حسین می فرمود:

دانش نطفه بارور معرفت است. تجربه های طولانی، فزونی عقل است، شرافت همان پارسایی است. قانع بودن، آسایش تن است، هر که تو را دوست دارد، از پلیدی بازت می دارد، هر که تو را دشمن دارد، بر نابکاری واردت می سازد.

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:41 توسط سمیرا |

 

شخصی از امام حسین پرسید: شریف ترین مردم کیست؟
امام فرمود: آن کس که پیش از اندرز دیگران، خود پند گیرد و پیش از بیدار باش دیگران، خود بیدار شود.
عرض کرد: شهادت می دهم که چنین کسی سعادتمند است.
 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:15 توسط سمیرا |

  خدایا مث زمان کودکی از گناهامون بگذر ..امام حسین شرمندتم چون سرتاپا گناهم

اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ 
                                   گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است امام حسین (ع)

 

 

مردمی که بندگان دنیا هستند و دین را برای رفاه و آسایش قرار گیرند

هرگاه در امتحان و رنج قرار گیرند آن موقع دینداران کم هستند.

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 21:46 توسط سمیرا |


آخرين مطالب
» عشق یعنی حسین
» عشق حسین
» کربلاااااااااااااااااااااااااااا
» یاخدا
» ایام فاطمیه از چه تاریخی شروع ودر چه تاریخی تمام می شود؟
» معجزه جسد بیجان فاطمه علیه السلام
» خبرشهادت حضرت زهرا به علی (ع) وحالات حسنین
» دستور ساختن تابوت بعدازدیدن خواب(حضرت زهرا)
» خواب دیدن حضرت زهرا قبل از شهادتشان
» ماجرای مظلومیت وشهادت حضرت زهرا
» توبه >آثار وبرکات آن در زندگی انسان
» نتيجه‌ عبادت بدون اخلاص
» هدف قیام امام
» عکس هایی از عزاداری های هیئت حضرت زینب (مبارکه- باغملک)
» سفری به خرابه های شام/شهادت فاطمه صغیره حضرت رقیه(س)
» اربعین
» رسیدن کاروان اسرا به مدینه
» اربعین حسینی
» گریستن برمصایب امام حسین ع
» فضایل امام حسین ازدید قران
» زندگی نامه حضرت زینب (ع) وهمسرش عبدالله بن جعفرطیار واولادش
» دعای امام حسین(ع) در روز عاشورا
» یا ابولفضل عباس(ع)
» مظلومیت شیش ماهه امام
» عکسهای از حرم حضرت رقیه وزینب
» بدن حضرت رقیه(ع)
» حضرت رقیه علیهاالسلام آرزوی قشنگ «بابا»
» زندگی نامه حضرت علی اکبر(ع)
» مادرم حضرت زهراست
» زندگی نامه امام حسین (ع)
» حرم امام
» حضرت زینب وحجاب
» معجزات امام حسین
» شبهاتی درمورد کربلا وامام حسین
» شبهات عاشورا وپاسخ به آن
» داستان ازسیاست امام حسین
» داستان مردی که زیارت امام حسین (ع)نمیرفت
» آقا اجازه هست خانومتونو نگاه کنم؟؟(بدحجابی)
» نوشته از(ساکی)
» وقاع بعدازشهادت امام حسین (ع)
» سخنرانی حضرت زینب درمجلس ملعون یزید
» حضرت زینب
» جایگاه امام واصحابش
» آخرین وداع امام
» وداع زینب با برادر عصر روز یازدهم
» شام غریبان حسین
» زیارت عاشورا
» حر.اشک ریزان دردامان پرمهر حسین(ع)
» مروه کربلا

Design By : Pichak