♥*♥ عاشقای محرم الحسین♥*♥

باز دلم خون شد و چشمم گریست آنکه درین روز چون من نیست کیست ؟ باز دگر باره رسید اربعین جوش زند خون حسین از زمین

 

 ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام 

آخرشده ماه حسین من میزبان گم کرده ام

 

درمیکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین

ای وای ازاین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام

 

لبیک یا حسین ..

ایام سوگواری آقا امام حسین برتمام شیعیان تسلیت باد 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:41 توسط سمیرا |

السلام علیک یا حسین ابن علی علیهم السلام

نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:15 توسط سمیرا |

اگر که دل شکسته‏ اى حسین را صدا بزن

              اگر ملول و خسته ‏اى حسین را صدا بزن 
در این بهار معرفت پرستوى بهارى‏ام
                        اگر چه پر شکسته ‏اى حسین را صدا بزن 
سحَر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب
                            لب از ترانه بسته ‏اى حسین را صدا بزن 
تو سر به زانوى غمى زشَرم کرده‏ه اى خود
                           چرا غمین نشسته ‏اى حسین را صدا بزن 
اگر به باغ آرزو به عشق کربلاى او
                                 دل از همه گسسته‏ اى حسین را صدا بزن

نوشته شده در برچسب:,ساعت 21:18 توسط سمیرا |

 کربلا   

یعنی

عشق

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 21:27 توسط سمیرا |

 گفتم:خدایا از همه دلگیرم


گفت:حتی از من؟


گفتم:خدایا چقدر دوری

!
......گفت:تو یا من؟


گفتم:خدایا تنهاترینم!


گفت:پس من؟؟


گفتم:خدایا کمک خواستم!
گفت:از غیر من؟


گفتم:خدایا دوستت دارم!


گفت:بیش از من؟


گفتم:خدایا انقدر نگو من!!


گفت:من توام،تو من........

نوشته شده در برچسب:,ساعت 21:25 توسط سمیرا |

 دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا  نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.


بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می‌ خوانند.

اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می‌ خوانند.

بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از 13 تا 15 جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.

و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، 29 روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.

اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75 روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95 روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود.
نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:56 توسط سمیرا |

**

 براى برگزيدگان خداوند و تربيت شدگان مهد نبوت، زمان و مكان، طبيعت و خواص آنها مفهومى ندارد فى‏المثل به طور معمول آتش كارش سوزاندن است ولى اگر خدا نخواهد خاصيت آتش تغيير مى‏كند و ديگر قدرت سوزاندن نخواهد داشت. چنانچه در داستان حضرت ابراهيم در قرآن كريم مى‏خوانيم كه اين پيامبر بزرگ را نمروديان به آتش افكندند ولى خداوند نخواست كه آتش او را بسوزاند 


نسوزد آتشى تا او نخواهد -نبارد بارشى تا او نخواهد (5) 

 يا در داستان معراج حضرت رسول اكرم مى‏خوانيم كه با همين عنصر خاكى و بدن مطهرش به آسمانها عروج مى‏كند بدون اين كه جاذبه زمين مانع صعود آن حضرت شود يا سر بريده ابى‏عبداللَّه الحسين تلاوت قرآن مى‏كند كه مورد اتفاق تمام فرق اسلامى است يا كارد گلوى حضرت اسماعيل را نمى‏برد و امثال اينگونه معجزات و خارق عادات نشان‏دهنده اين معنا است كه بر ما معلوم شود كه آنها به نيروى عظيم خداوندى مجهزاند از جمله معجزات حضرت زهرا عليهاالسلام پس از غسل و كفن پوشيدن در آغوش گرفتن فرزندانش حسنين عليهماالسلام است يا صحبت كردن آن بانو بعد از وفات با همسرش اميرالمؤمنين عليه‏السلام است در اين رابطه روايات متعدد و مطالب گوناگون در كتب مختلف نقل شده كه بحث از آنها در اين مختصر نمى‏گنجد آنچه نقل شده ز باب نمونه است كه مبادا خوانندگان گرامى شك كنند كه چگونه انسانى كه روحش از بدن مفارقت مى‏كند قدرت دارد كارى را انجام دهد كه انجام آن از زنده‏هاى داراى عصمت و ولايت پذيرفتنى است ولى از وفات يافته‏ها چگونه؟ و بدانند كه مقام معصوم عليه‏السلام مقامى است فوق مقام بشر آنها مجهز به قدرتى هستند كه آن قدرت در حيطه علوم بشرى نيست و ابعاد معنويت آنها فراتر از دنياى انسانها است از اين روى هم در حال حيات صاحب معجزات محيرالعقول هستند و هم بعد از شهادت از آنها معجزاتى بروز مى‏كند كه عقول صاحبان خرد عاجز از تجزيه و تحليل آنها است مگر به نور ايمان و صفاى دل بر صدق معجزات و خوارق عادات آنها يقين پيدا كنند.
نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:1 توسط سمیرا |

 اسماء مى‏گويد: پس از لحظاتى بانويم را صدا زدم، جواب نداد گفتم يا بنت محمد المصطفى اى دختر بهترين پيامبران، اى دختر بهترين مادران... چون جواب نيامد آمدم و روپوش را از روى مباركش برداشتم ديدم كه روح مطهرش به عالم ملكوت پرواز كرده است اسماء با ديدن اين منظره دلخراش، گريبان چاك زده مى‏ناليدم كه ناگاه حسنين عليهماالسلام وارد شدند و فرمودند: اسماء اين امنا؟ مادر ما كجا است؟ 

 
 اسماء ساكت بود و چيزى نمى‏گفت فرزندان زهرا عليهاالسلام وارد حجره مادر شدند و مادر را بيجان يافتند آه از دل بيرون كرده و يكديگر را تسليت گفتند آنگاه حسن عليه‏السلام خود را روى مادر انداخته او را بوسيده و مى‏گفت: يا اماه كلمينى قبل ان يفارق روحى بدنى. مادر با من حرف بزن پيش از آن كه روح از بدنم مفارقت كند و آنگاه حسين عليه‏السلام پاهاى مادر در آغوش گرفته و مى‏گفت: يا اماه انا ابنك الحسين، كلمينى قبل ان ينصدع قلبى فاموت. 
 مادر من فرزندت حسينم با من حرف بزن پيش از آنكه دلم از كار بيفتد اسماء به آنها دلدارى داده و مى‏گفت جگرگوشگان رسول خدا برويد در مسجد و از ماجراى وفات مادر پدرتان را خبر دهيد. آنها از خانه به طرف مسجد دويدند و فرياد برآورده: يا محمداه يا احمداه، اليوم جدد لنا موتك اذ ماتت امنا. 
 
 اى پيامبر بزرگ، اى رسول خدا اى جد گرامى امروز بار ديگر داغ فراق شما بر ما تازه شد مادر ما جان به جان آفرين تسليم كرد. سپس به طرف مسجد رفته و فوت مادرشان را به پدر بزرگوارشان خبر دادند. مولاى متقيان از شنيدن اين حادثه ناگوار غش كرد آب به صورت مباركش پاشيدند چون به هوش آمد فرمود: بمن العزاء يا بنت محمد، اى دختر رسول خدا به چه كسى در اين مصيبت تسليت بايد گفت، كنت بك اتعزى ففيم العزاء من بعدك؟ (1) اى سيده النساء من اندوه و غمم را به تو تسلى مى‏دادم بعد از تو به چه كسى خود را تسليت دهم. با اشك چشم و سوز دل اينگونه مى‏ناليد: 
 
 
لكل اجتماع من خليلين فرقة -و كل الذى دون الفراق قليل 
 و ان افتقادى فاطمة بعد احمد -دليل على ان لا يدوم خليل (2) 
 
ميان هر اجتماعى از دو دوست فراق حاصل مى‏شود، و اساساً كم اتفاق مى‏افتد كه بين دوستان جدايى نيفتد. 
 گم كردنم فاطمه را بعد از رحلت رسول خدا (سلام‏اللَّه‏عليهما) بهترين دليل بر اين است كه دوست براى انسان نمى‏ماند.
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:59 توسط سمیرا |

 روايت شده: فاطمه (س) به اسماء بنت عُمَيْس فرمود: من ناپسند مى‏دانم آنچه را كه با آن جنازه‏ى زنان را حمل مى‏كنند

 كه پارچه‏اى روى جنازه‏ى آنها مى‏اندازند و جسم آنها از زير پارچه پيدا است، و هر كس آن را ديد تشخيص مى‏دهد كه مرد است يا زن، من ضعيف شده‏ام و گوشت بدنم گداخته شده، آيا چيزى نمى‏سازى كه مرا بپوشاند. 

 اسماء گفت: آن زمان كه در حبشه بودم  مردم حبشه براى حمل جنازه چيزى را كه پوشاننده بدن بود ساخته بودند، اگر مى‏خواهى مثل آن را بسازم. 
 فاطمه (س) فرمود: آن را بساز. 
 اسماء تختى طلبيد و آن را به رو انداخت، سپس چند چوب از شاخه‏ى خرما طلبيد و آن را بر پايه‏هاى آن تخت، استوار كرد و سپس پارچه‏اى روى آن كشيد (شبيه عِمارى درآمد) و به فاطمه (س) عرض كرد: تابوتهاى مردم حبشه، اين گونه است. 
 فاطمه (س) آنرا پسنديد و به اسماء فرمود: خدا تو را از آتش دوزخ محفوظ بدارد، مانند اين تابوت براى من بسازد و مرا با آن بپوشان. 
 و نقل شده وقتى كه حضرت زهرا (س) آن تابوت را ديد خنديد، با توجه به اينكه بعد از رحلت رسول خدا (ص) هيچگاه تبسّم (لبخند) نكرده بود و فرمود: اين تابوت، چقدر زيبا و نيكو است كه مانع مشخص شدن زن و مرد مى‏شود! 
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:56 توسط سمیرا |

 از آن بانوى پهلو شكسته نقل كرده‏اند كه در روزهاى آخر عمر خواب ديدم پدرم را و به او از دست امت شكايت كردم آن حضرت به من فرمود: انك قادمة على عن قريب (1) تو به زودى به سوى من مى‏آيى. 


 بار ديگر خواب مى‏بيند ملائكه بسيارى به زمين فرود مى‏آيند و دو فرشته جليل‏القدر پيشاپيش آنها است كه او را به آسمانها بردند و قصرهاى عاليه بهشتى را به او نشان دادند و باغها و بستانهاى فردوس اعلا را به او نمودند... مى‏پرسد كه اين كاخ‏هاى عالى از آن كيست؟ 

مى‏گويند: اينجا فردوس اعلا است كه آخرين درجه بهشت است و اين همان نهر كوثر است كه متعلق به شما است. آن رسيده بزرگوار مى‏پرسد: اين ابى؟ پدرم كجا است؟ گفتند: هم‏اكنون وارد مى‏شود و همان لحظه مى‏فرمايد كه پدرم وارد شد و مرا در آغوش گرفت و پريشانى مرا بوسيد و فرمود: فرزند دلبندم ديدى آنچه خدا وعده فرموده بود؟ اين همان وعده الهى است اين كاخ منزل تو و شوهرت و فرزندان شما است و اين جايگاه متعلق به دوستان شما است از خواب بيدار شد و رؤياى شيرين خود را به حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام نقل كرد، مولاى متقيان عليه‏السلام دانست كه به زودى همسرش از دستش خواهد رفت و به بهشت اعلا منتقل خواهد شد. پس از ديدن اين خواب بود كه مكرر اين دعا را مى‏خواند: 

يا حى يا قيوم برحمتك استغيث فاغثنى اللهم زحزحنى عن النار و ادخلنى الجنة والحقنى بابى محمد صلى الله عليه و آله. (2) 
 اى خداوند زنده و پاينده به رحمت تو پناه مى‏برم پس به فريادم برس بار خدايا مرا از آتش جهنم دور گردان و به بهشت وارد كن و مرا به پدرم حضرت محمد صلى الله عليه و آله ملحق گردان. وقتى در همان حال حضرت على عليه‏السلام به بالينش آمد و به وى فرمود عافاك الله و ابقاك. اى دختر پيامبر خداوند تعالى تو را به سلامت و باقى نگه دارد. گفت يا اباالحسن به زودى پدرم را ملاقات نموده و به او ملحق مى‏شوم.
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:55 توسط سمیرا |

 نقل مفضل از امام صادق::

مفضّل حديثى از امام صادق عليه‏السلام روايت كرده كه از امام حجّت- عجل‏اللَّه تعالى فرجه الشريف- و رجعت برخى مردگان سخن مى‏گويد. از جمله در اين روايت آمده: «زدن سلمان فارسى، آتش زدن در خانه اميرالمؤمنين، فاطمه، حسن و حسين عليهم‏السلام بر رويشان و تازيانه زدن به دستان صديقه‏ى كبرى فاطمه عليهاالسلام و شكم او و سقط محسن...
و جمع هيزم، انباشت آن كنار در براى آتش زدن خانه اميرالمؤمنين، فاطمه، حسن، حسين و زينب، ام‏كلثوم، فضّه، آتش زدن در، و خروج فاطمه و خطاب او به آنان از پشت در، و سخن او گفت: واى بر تو عمر! اين چه جسارتى است كه به خدا و رسول مى‏كنى؟ مى‏خواهى نسل رسول خدا را از دنيا قطع كنى و از بين ببرى، و نور خدا را خاموش كنى... 
 
عمر گفت: خودت انتخاب كن يا بيرون آمدن على براى بيعت با ابوبكر را و يا آتش زدن همه‏ى شما؟!». 
 
در اين روايت آمده: «قنفذ دستش را وارد خانه كرد تا در را باز كند و عمر با تازيانه چنان به بازوى زهرا عليهاالسلام زد كه همچون بازوبند روى بازويش حلقه زد و لگدى به در كوبيد كه به شكم فاطمه عليهاالسلام خورد در حالى محسن را شش ماهه در شكم داشت، و سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن وليد، سيلى زدن به زهرا عليهاالسلام چنانكه گوشواره‏اش شكست، فاطمه عليهاالسلام بلند بلند مى‏گريست، مى‏گفت: پدر! وا رسول ‏اللَّه! دخترت فاطمه را تكذيب مى‏كنند، او را مى‏زنند و فرزندش را در شكمش مى‏كشند».
 
... در اثر لگدى كه به شكم او زدند و راندن در، درد زايمان گرفت و محسن را سقط كرد.(3)
 
نقل همان ماجرا  از زبان حضرت زهرا::
 
زهرا عليهاالسلام: «هيزم زيادى بر در خانه‏ى ما جمع كردند و آتش آوردند كه خانه‏ى ما را آتش بزنند. پشت در ايستادم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم كه دست از ما بردارند و منصرف شوند. 
 
عمر تازيانه را از دست قنفذ غلام ابوبكر گرفت، و به بازويم زد چنانكه همچون بازوبند به دور بازويم حلقه زد. 
 
پس لگدى به در زد و آن را به طرف من راند. من كه آبستن بودم، به رويم درافتادم. آتش شعله مى‏كشيد و صورتم را مى‏گداخت. 
 
سپس چنان مرا سيلى زد كه گوشواره‏ام از گوشم كنده شد و مرا درد زايمان گرفت و محسن بى‏گناه را كشته سقط كردم». (4)

نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:51 توسط سمیرا |

 خداوند متعال در قرآن كريم دستوراتي را در خصوص خود سازي ، ياد خدا ، تقوا، محاسبه و دوري از شيطان  براي رشد، کمال و رسيدن به سعادت و حيات جاودانه به مؤمنان داده است، اما از سوي ديگر، به دليل زندگي انسان در دنياي مادي و وجود دشمناني همچون جهالت، شهوات و ... گاهي اوقات پرده بر روي انديشه او مي اندازد و در پي تبعيت از آن ها و ارتکاب معاصي زمينه انحطاط و تباهي خود را فراهم مي كند.


اينجاست که پروردگار براي نجات انسان از اين شرايط، باب توبه و استغفار را به روي بندگان خويش گشوده ، آن ها را به پشيماني دعوت مي کند تا راه براي بازگشت او باز باشد و با اميد به لطف و رحمت بيکران الهي، بار ديگر براي تعالي روح خويش تلاش کند.

بر اين اساس، در آيات و روايات فراواني انسان را به توبه فرا مي خواند: «يا ايهاالذين آمنوا توبوا الي الله توبه نصوحا عسي ربکم ان يکفر عنکم سيئاتکم ؛ اي کساني که ايمان آورده ايد، به سوي خدا توبه کنيد; توبه اي خالص . اميد است پروردگار گناهان شما را بپوشاند ...» (1)
درادامه به توضیح درمورد ..معنی توبه>عمومی بودن توبه>آثار توبه واستغفار>...میپردازیم با ذکر منابع آنها

ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:40 توسط سمیرا |

 

داستانی از نتيجه‌ عبادت بدون اخلاص

 

مردي بود كه هر كار مي‌كرد نمي‌توانست اخلاص خود را حفظ كند و رياكاري نكند، ‌روزي چاره انديشي كرد و با خود گفت:
 
در گوشه‌ي شهر مسجدي متروك هست كه كسي به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمي‌كند، خوب است شبانه به آن
 
مسجد بروم تا کسی من را ندیده خالصانه خدا را عبادت کنم. در نیمه های شب تاریک،مخفیانه به آن مسجد رفت،آن
 
شب باران مي‌آمد و رعد و برق و بارش شدت داشت. او در آن مسجد مشغول عبادت شد در وسط‌های عبادت، ‌ناگهان
 
صدائي شنيد با خود گفت: حتماً شخصي وارد مسجد شد، خوشحال گرديد كه آن شخص فردا مي‌رود و به مردم
 
مي‌گويد اين آدم چقدر خداشناس وارسته‌اي است كه در نيمه‌هاي شب به مسجد متروك آمده و مشغول نماز و عبادت
 
است. او بر كيفيت و كميت عبادتش افزود و همچنان با كمال خوشحالي تا صبح به عبادت ادامه داد، وقتي كه هوا روشن
 
شد و به آن كسي كه وارد شده بود، زير چشمي نگاه كرد ديد آدم نيست بلكه سگ سياهي است كه بر اثر رعد و برق و
 
بارندگي شديد، نتوانسته در بيرون بماند و به مسجد پناه آورده است. بسيار ناراحت شد و اظهار پشيماني مي‌كرد و
 
پيش خود شرمنده بود كه ساعت‌ها براي سگ عبادت مي‌كرده است خطاب به خود كرد و گفت: اي نفس، من فرار كردم
 
و به مسجد دور افتاده آمدم تا در عبادت خود، اَحدي را شريك خدا قرار ندهم، اينك مي‌بينم سگ سياهي را در
 
عبادتم شريك خدا قرار داده‌ام، واي بر من چقدر مايه‌ي تأسف است كه اين حالت را پيدا كرده‌ام.

 


 منتخب قواميس الدرّر، ص144.
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:33 توسط سمیرا |

 هدف قيام امام حسين(عليه السلام) را به آسانى و بدون تكلّف مىتوان از سخنان آن حضرت استنباط كرد.

آن گاه كه امام(عليه السلام) بر اثر تهاجم عمّال حكومت ناچار شد از مدينه خارج گردد، در ضمن نوشته هاى، هدف حركت خود را چنين شرح داد: 

1 ـ «إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ

وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبيطالِب»; يعنى: «من از روى خود خواهى و خوشگذرانى و يا براى

فساد و ستمگرى قيام نكردم، من فقط براى اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم.

مىخواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به سيره و روش جدّم و پدرم على بن ابيطالب عمل كنم.»در اين سخن چند

نكته مهمّ، شايان توجّه است:1 ـ اصلاح امّت، 2 ـ امر به معروف و نهى از منكر، 3 ـ تحقّقِ سيره و روش پيامبر و

على(عليهم السلام).


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 16:6 توسط سمیرا |

  

فرهنگ نیوز: عاشورا نه فقط روزی برای عزاداری است بلکه فرهنگی است که با تدبر و مطالعه بیشتر در زوایای آن می توان زمینه ساز حرکت های عمیقی بود. در این بخش قصد داریم در روزهای عزاداری محرم و صفر به ذکر یکی از شهدای گرانقدر کربلا بپردازیم.
به گزارش فرهنگ نیوز: عبدالوهّاب بن احمد شافعى مصرى ، مشهور به شعرانى (متوفّى به سال 397 ق )، در كتاب المنن ، باب دهم ، نقل مى كند:
نزديك مسجد جامع دمشق ، بقعه و مرقدى وجود دارد كه به مرقد حضرت رقيّه عليهاالسلام دختر امام حسين عليه السلام معروف است . بر روى سنگى واقع در درگاه اين مرقد، چنين نوشته است :

ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 17:44 توسط سمیرا |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 17:14 توسط سمیرا |

 بشير بن حَذلَم مي گويد: وقتى نزديك مدينه رسيديم حضرت زين العابدين عليه السلام پياده شد و پس از اينكه خيمه‏هاى خود را بر سر پا كرد زنان را پياده نمود. بعد به بشير فرمود: خدا پدر تو را كه شاعر بود رحمت كند. آيا تو بر گفتن شعر قادرى؟ گفتم: آرى. يا ابن رسول اللَّه، من نيز شاعرم. فرمود: وارد مدينه شو و خبر شهيد شدن امام حسين را بده. من بر اسب خود سوار شدم و آن را راندم تا وارد مدينه گرديدم. هنگامى كه بر در مسجد پيغمبر خدا رسيدم صدا بگريه بلند كردم و اين شعر را سرودم: 

يا أهل يثرب لا مقام لكم بها            قتل الحسين فادمعي مدرار

الجسم منه بكربلاء مضرج              و الرأس منه على القناة يدار

 


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 17:9 توسط سمیرا |

 اینک ۴۰ روز از غروب غم فزای شهادت امام حسین(ع) و یارانش می ‌گذرد؛ از آن روز تا امروز ۴۰ روز در سوگ ابرمردی نشستیم که حیات اسلام مدیون رگهای پاره پاره اوست و امروز روزی برای احیای خاطره حماسه غمبار عاشوراست.

وقایع مرتبط با اربعین حسینی
به طور کلى وقایعى که با رسیدن کاروان اسرا به کربلا رابطه مستقیم دارد موارد زیر است: مدت زندانى بودن اهل بیت سیدالشهدا(ع) در کوفه و زمان حرکت آنان به سوى شام، مسیر کاروان اسرا از کوفه تا شام، زمان صرف شده براى رسیدن به شام، مدت زمان اقامت اهل بیت امام در شام، مسیر بازگشت از شام به مدینه و بررسى احتمال عزیمت آن کاروان به کربلا و رسیدن به آنجا در اربعین اول و.........


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 17:6 توسط سمیرا |

 امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) در مورد گریستن برمصیبت اهل بیت (ع) و به ویژه امام حسین (ع) فرمودند: 
ماه محرم ماهی است که مردم عصر جاهلیت حرمت آن را حفظ می‏کردند ودر آن جنگ وکشتار نمی‏کردند. ولی در این ماه خون ریخته شد وحرمت مارا شکستند. بچه ها وزنان ما را به اسارت بردند وخانه هایشان را آتش زدند. 
 
بدانید که هرکس ذکر مصائب ما را بنماید و به آنچه به ما وارد شده اشک بریزد روز قیامت در رتبه ما خواهد بود وهر کس مصائب ما را متذکر شود وبگرید و بگریاند در روزی که همه چشم ها گریان است دیدگانش گریان نخواهد بود. هر کس در مجلسی از مجالسی که امر ما اهل بیت وامامان احیاء می شود بنشیند دلش زنده وجاوید خواهد بود روزی که همه قلب ها مرده است. 


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:23 توسط سمیرا |

 آیاتی از قرآن مجید كه از آنها فضیلت و عظمت مقام حسین (ع) استفاده می‏شود فراوان است كه در این یادداشت به چهار نمونه از آن‌ها اشاره می‌شود.

1. آیه مودّت

خداوند در قرآن كریم می فرماید: «قُلْ لا أَسْألُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلّا المَوَدَّةَ فِی القُرْبی»‏ (الشوری: 23)

(بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‏كنم جز دوست‏داشتن نزدیكانم [اهل بیتم‏])

احمد بن حنبل در مسند، ابو نعیم حافظ، ثعلبی، طبرانی، حاكم، رازی ، شبراوی، ابن حجر، زمخشری ، ابن منذر، ابن ابی حاتم، ابن مردویه ، سیوطی و گروهی دیگر از علماء اهل سنت از ابن عباس روایت كرده‏اند كه زمانی كه این آیه نازل شد اصحاب گفتند: ای پیامبر خدا، این خویشاوندان تو كه واجب گردیده بر ما مودّت و دوستی آنان كیستند؟

حضرت پیامبر (ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنها یعنی حسن و حسین. (الغدیر 2/307)

جالب اینكه امام شافعی در مورد حب اهل بیت (ع) گفته است:

یا أَهلَ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ حُبُّكُمْ / فَرْضٌ مِنَ اللَّهِ فِی القُرآنِ أَنزَلَهُ‏

كَفاكُمْ مِنْ عَظِیِم القَدرِانَّكُمْ / مَنْ لَم یُصَلِّ عَلَیكُم لا صَلوةَ لَهُ

 


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:19 توسط سمیرا |

 کربلا هرگز از یاد نخواهد برد آن زمانی که تیر سه شعبه میان اصغر و حسین(ع) و رباب جدایی انداخت. دستان حسین پر از خون شده بود، خونی که بر آسمان‌ها پاشید، بی آنکه قطره‌ای از آن به زمین بازگردد.
زمین و آسمان می­گریست از غربت حسین(ع) آن زمان که در پشت خیمه‌ها با دستان زخمی و دلی آکنده از غم قبر کوچکی را میکند تا گل پر پر شده‌اش را در آن جای دهد و او آرام بگیرد.

 علی اصغر آرامش قلب ابا عبدالله بود. نفرین خدا بر حرمله که امید حسین را نا امید کرد و دل پر دردش را دردمندتر. علی اصغر سند مظلومیت ابا عبدالله است.


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:17 توسط سمیرا |

 

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:52 توسط سمیرا |

 
کاش بوديم آن زمان کاري کنيم 
از تو و طفلان تو ياري کنيم 
کاش ما هم کربلايي مي شديم 
در رکاب تو فدايي مي شديم 
السلام عليک يا ابا عبدالله ..

عالم همه قطره و درياست حسين ،

خوبان همه بنده و مولاست حسين

، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين 

 


السلام عليكم يااباصالح المهدى (عج)السلام عليك ياامين الله فى ارض وحجته على عباده(ياصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسين تسليت عرض مينمايم) 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:26 توسط سمیرا |

 حضرت زینب (س) در این فضیلت نیز نظیر مادرشان حضرت زهرا (س) بودند. چنان چه علامه مامقانی در كتاب تنقیح المقال آورده است: «هِیَ فی الحِجابِ وَالعِفافِ فَریدَهٌ لَمْ یَرَ شَخْصَها أَحَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ أَبیها و أَخَوَیْها إِلی یَوْمِ الطَّفِ.»

« حضرت زینب (س) در رابطه با حجاب و عفاف نظیر نداشت زیرا هیچ مردی در زمان پدر و برادرانش او را ندیدند تا در سرزمین كربلا.»       

در زمان تشرّف به حرم رسول خدا (ص) حتی در دل شب چنین بود؛ امیرالمؤمنین (ع) از پیش و حضرت امام حسن (ع) از طرف راست و حضرت امام حسین (ع) در طرف چپ او بودند وقتی كه به حرم نزدیك می شدند حضرت علی (ع) جلوتر می رفت و چراغ ها را خاموش می كرد،‌ امام حسن (ع) یك بار علت خاموش كردن چراغ را از پدر پرسید؟ حضرت فرمود: به جهت آن كه بیم دارم در دل روشنایی شخصی خواهرت زینب (س) را ببیند.


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:22 توسط سمیرا |

 درواقعه عاشورابعدازآخرین خطبه(سخنرانی)امام به جهت هدایت وارشاددشمن.عمربن سعدسردارسپاه یزیددستورداددورتادورخیمه های امام حسین(ع)ویارانش خندق(گودال)کندندودرون گودال راآتش زدند.

دراین هنگام مردی که سواربراسبی بودبه طرف خیمه هاآمدوفریادزد:ای حسین!وای یاران حسین!شادباشیدبه چشیدن آتشی که دردنیابرافروخته اید!امام فرمود:این مردکیست؟گفتند:ابن ابی جویریه مزنی!امام(ع)دعاکردند:بارالها!عذاب آتش رادردنیابه اوبچشان!هنوزسخن امام تمام نشده بودکه اسبش اورادرآتش خندق افکندوهلاک شد!!
 

ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:58 توسط سمیرا |

 

شرح شبهه اول   : افراد منتقد این شبهه را مطرح می کنند که شیعیان چگونه اعتقاد دارند که حسین ابن علی فرزند پیامبر بوده درحالی که همه می دانند که نسب از پدر منتقل میشود و حسین هیچ نسبت فرزندی ازسوی پدر نسبت به پیامبر ندارد ؟

پاسخ : اولا این مطلب ساخته ی شیعیان نیست بلکه قرآن این مطلب را تایید میکند در جایی که می فرماید: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ2

 

 به عقیده جمع کثیری از مفسرین و تاریخدانان منظور از ابنائنا امام حسن و امام حسین (ع) هستند 3ثانیا قرآن در آیه ی:......


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:22 توسط سمیرا |

 شهيد مطهري در کتاب حماسه حسيني 3 با اشاره به اينکه حضرت زينب در زمان وفات فاطمه زهرا سلام الله عليهما اجمعين 5 سال داشته اند جريان بوسيدن گلوي امام حسين ع را رد ميکند به عنوان تحريف در قسمت يادداشتها ... يا تقاضاي آب امام حسين در خواستن جرعه اي آب از دشمن . و حتي جريان گذاشتن سر پدر جلوي دختر خردسال ايشان در شام و در دم جان سپردن ايشان با ديدن سر ...عروسي قاسم ع در آن ايام ... در موارد بالا توضيح کافي را در صورت امکان بدهيد ..؟

- حضرت رقیه(س):
در پاسخ به این بخش باید گفت:
در میان منابع کهن و اصیل تاریخ و همچنین در کتابهایی که تحت عنوان «مقتل» پیرامون شهادت امام حسین(ع) نوشته شده‌اند (از قبیل: تاریخ الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ الارشاد، شیخ مفید؛ مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهرآشوب؛ اعلام الوری، طبرسی؛ نسب قریش، مصعب‌بن‌عبدالله الزبیری؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی و ...) هیچ نامی از حضرت رقیه به میان نیامده است. مورخان و مقتل نویسان فقط از دو دختر امام حسین به نام‌های: فاطمه و سکینه یاد کرده اند. و .........


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:19 توسط سمیرا |

 بعد از اینكه معاویه در نیمه ماه رجب سال شصتم می میرد یزید به حاكم مدینه كه از بنی امیه بود نامه ای می نویسد و طی آن موت معاویه را اعلام می كند و می گوید: از مردم برای من بیعت بگیر. او می دانست كه مدینه مركز است و چشم همه به آن دوخته شده در نامه خصوصی دستور شدید خودش را صادر می كند، می گوید: حسین بن علی را بخواه و از او بیعت بگیر و اگر بیعت نكرد سرش را برای من بفرست.

حاكم مدینه امام را خواست، در آن هنگام امام در مسجد مدینه (مسجد پیغمبر) بودند، عبداللّه بن زبیر هم نزد ایشان بود. مامور حاكم از هر دو دعوت كرد پیش حاكم بروند و گفت: حاكم صحبتی با شما دارد. پاسخ دادند: تو برو بعد ما می آییم. عبداللّه بی زبیر به امام (ع) عرض كرد: در این موقع كه حاكم ما را خواسته و شما چه حدس می زنید؟ امام (ع) فرمود: اظن ان طاغیتهم قد هلك، فكر می كنم كه فرعون اینها تلف شده و ما را برای بیعت می خواهد. عبداللّه گفت: خوب حدس زدید، من هم همینطور فكر می كنم، حالا چه می كنید؟ امام (ع) فرمود: من میروم تو چه می كنی؟

ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:8 توسط سمیرا |

 شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.»

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار........


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:2 توسط سمیرا |

 آقا اجازه هست خانمتون رو نگاه کنم.....

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

 

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

 

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ... می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟ …

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:48 توسط سمیرا |

 

 
هیچ گریه کننده ای نیست که بر امام حسین(ع) گریه نماید مگر آنکه به حضرت فاطمه(س) تقرب جسته وایشان رابا گریه اش یاری نموده ونیز به حضرت پیامبر(ص) تقرب پیدا نموده وحق همه ما(ائمه) را ادا کرده است.

با این گریه وناله می توان اظهار نمود یا اباعبدالله (ع) اگر نبودیم درآن روز یاریت کنیم،و جان خویش را در راه شما فدا کنیم ولکن با آه وناله دعا برای ظهور منتقم شما را یاری خواهیم .

امام صادق(ع): من خودرا از شهیدان کربلا بیرون نمیدانم وثواب خودرا کمتر از ثواب آنها نمیشمارم زیرا نیت من یاری آنهاست(یعنی آرزو داشتم آنروز بودم تا شهید میگشتم)اگر آن روز(عاشورا) را میدیدم.

درادامه می فرمایند" همچنین شیعیان ما همه شهید هستند اگر چه در بستر های خود بمیرند
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:4 توسط سمیرا |

 

 
وقايع بعد از شهادت امام حسين (ع

بعد از شهادت حضرت امام حسین (ع)


چون حضرت سيدالشهداء عليه السلام به درجه رفيعه شهادت رسيد اسب آن حضرت در خون آن حضرت غلطيد و سرو كاكل خود را به آن خون شريف آلايش داد و به اعلي صوت بانگ واويلي برآورد و روانه به سوي سراپرده شد چون نزد خيمه آن حضرت رسيد چندان صيحه كرد و سر خود را بر زمين زد تا جان داد دختران امام عليه السلام چون صداي آن حيوان را شنيدند از خيمه بيرون دويدند ديدند اسب آن حضرتست كه بي‌صاحب غرقه به خون مي‌آيد پس دانستند كه آن جناب شهيد شده آن وقت غوغاي رستخيز از پردگيان سرادق عصمت بالا گرفت و فرياد واحسيناه و واماماه بلند شد. شاعر عرب در اين مقام گفته:

يَنوُحُ وَ يَنعْي الظّامِي الْمُتَرَمِلا
فَعايَنَّ مُهْر السّبْطِ وَ السَّرجُ قَدْخلا
وَ اَسكَبْنَ دَمْعاً حَرُّ لَيْسَ يُصْطَلي

 
وَ راحَ جَوادُ السّبْطِ نَحْوَ نِسآئِهِ
خَرَجْنَ بُنَيّاتُ الرَّسُولِ حَوا سِراً
فاَدْمَيْنَ باللَّطْمِ الْخُدود لِفَقْدِهِ
                                                                                                 نوشته شده توسط(ساکی)
نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:2 توسط سمیرا |

 

سخنرانی زینب کبری (س) در مجلس یزید
 
الحمدالله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و اله اجمعین

ای یزید !

آیا چنین گمان بردی که چون اقطار زمین و آفاق آسمان را بر ما سخت تنگ گرفتی و راه چاره را بر رویمان محکم بسته داشتی به نحوی که سرانجام آن به اینجا رسید که مانند اسیران کفّار ما را دیار به دیار کشاندی ، در نزد خدا موجب خواری و مذلت ما و عزت و کرامت تو خواهد بود ؟ ... بدین خیال باطل دماغ نخوت و تکبر را بالا کشیدی و به اظهار شادمانی پرداختی و مانند متکبران به دامانت نظر عجب و خودبینی افکندی که اینک روزگار را به مراد خویش دیده و امور را منظم می پنداری .

ای فرزند آزاد شدگان !

که رسول مکرّم بعد از اسیری چون غلامان آزادشان نمود ، اینک ادعای تو عدالت و دادگستری است که زنان و کنیزکان خود را در پس پرده ی عزت محترم داری و از نامحرمان مستور نمایی ، ولی دختران پیغمبر را در حالی که پوشش مناسبی ندارند مانند اسیران در شهر بگردانی و در جلو دیدگان نامحرمان به تماشا بگذاری ؟! و مردم دور و نزدیک و پست و شریف با چشمان اهانت آمیزی به خاندان رسول خدا بنگرند ، در حالی که از مردان آنان کسی را باقی نگذاشتی تا یاور و حامی آنها باشند ؟!  
                                                                                                   نوشته شده توسط (R)
 
نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:58 توسط سمیرا |

 

 
ایمان راسخ حضرت زینب علیهاالسلام
 
 
اولین و مهمترین خصلت آن بانو محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند. در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل می‌کند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا می‌بیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال می‌کند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب می‌فرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده است. بلکه جنگ و قیام برای خدا بوده است. آن گاه که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بدن پاره پاره برادر را در گودال قتلگاه مشاهده می‌کند با تضرع در پیشگاه خدا می‌گوید: «اللهم تقبل منا هذا القربان.» 
این اوج معرفت و ایمان است و عظمت روح را می‌رساند که چون در راه خداست، تحمل آن آسان است 
                                                                                             نوشته شده توسط(ساکی)

ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:52 توسط سمیرا |

 امام صادق(ع) مي‌فرمايد «مروان بن حكم» وارد مدينه شد و بر تختي تكيه زد و رو به يكي از دوستان امام حسين(ع) كه

آنجا بود نمود و گفت «رُدَّوا إليَ اللهِ مَوْليهُمُ الْحَقُّ ألا لهُ الْحُكْمُ وَ هُوُ أَسرَعُ الحاسِبِيْنَ» يعني، اينها را دوستان امام را نزد

خدايي كه مولاي حقيقي آنهاست، برگردانيد و او سريعترين محاسبه كننده هاست امام حسين(ع) از آن شخص پرسيد

«مروان هنگاميكه داخل مدينه شد، چه گفت؟ او جريان را خدمت امام(ع) عرض كرد امام (ع) فرمود «آري! به خدا قسم!

من و يارانم به بهشت بازگردانده مي‌شويم و او و يارانش به آتش جهنم برگردانده مي‌شوند» 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:54 توسط سمیرا |

نوبت ميدان رفتن امام(ع) سر رسيد ابتدا چند نفر از سپاه دشمن به جنگ حضرت آمدند و كشته شدند، ابن سعد فرياد زد «چه مي‌كنيد؟ اين پسر علي است، روح علي در پيكر اوست، با او تن به تن جنگ نكنيد»

 

دشمن نيرنگ ديگري به كار برد؛ سنگ پراني و تيراندازي! جمعيت بسيار زيادي از دور شروع به تيراندازي كردند و سنگ پرتاب مي‌كردند 
امام حسين حمله كرد و سربازان دشمن گريختند، ابا عبدالله حمله را خيلي ادامه نمي‌داد تا فاصله‌اش با خيمه‌ها زياد نشود نقطه‌اي را مركز قرار داده بود كه از آن نقطه صدا به حرم مي‌رسيد حضرت در آنجا با گفتن «لاحَولَ وَ لا قُوّةَ اِلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظِيْمِ» زنده بودنش را خبر مي‌داد 
امام(ع) كه با اهل بيت وداع كرده و به جنگ رفته بود، خودش را به شريعه فرات رساند در اين هنگام شخصي فرياد زد «حسين! ‌تو مي‌خواهي آب بنوشي؟! به خيام حرمت ريختند!» 
امام(ع)به خيمه‌ها برگشت وقتي براي بار دوّم خواست با اهل بيتش وداع كند، فرمود «اهل بيت من!‌ شما حتماً بعد از من اسير مي‌شويد، بكوشيد در مدت اسارتتان،‌كوچكترين تخلفي از وظيفه شرعي‌تان نكنيد مبادا كلمه‌اي به زبان بياوريد كه از اجر شما بكاهد، ولي مطمئن باشيد، كه اين پايان كار دشمن است اين كار، دشمن را از پا در مي‌آورد، بدانيد كه خدا شما را نجات مي‌دهد و از ذلّت حفظ مي‌كند 
اهل بيت، خوشحال شدند و امام با آنها وداع نمود، بعد از مدّتي، صداي شيهه اسب امام را شنيدند، گفتند امام براي بار سوّم آمده است تا با آنها خداحافظي كند 
بيرون آمدند، امّا ذوالجناح را بدون امام ديدند متوجه شهادت امام شدند، دور اسب را گرفتند، هر كدام سخني با آن مي‌گفت، كودكي گفت آيا پدرم با لب تشنه شهيد شد؟

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:49 توسط سمیرا |

 

آیم به قتلگه که پیداکنم تورا

                  امشب وداع هجرت فرداکنم تورا 

جویم تورا قدم به قدم بین کشتگاه

                      با شوق واضطراب تمنا کنم تورا

درحیرتم که ازچه بجویم نشان تو 

                    نی سر نه پیرهن زچه پیداکنم تورا

برگیرمت زخاک و ببوسم گلویت 

                    خود نوحه مادرانه چو زهراکنم تورا 

ریزم به حلق تشنه ی تو اشک چشم خویش 

                         سیراب تا که ای گل حمرا کنم تورا 

دشمن نداد آبت اگر غم مخور حسین 

                        صحرا زدیده چو دریاکنم تورا 

ای رآن که داغهای جگر سوز دیده ای 

                      اکنون به اشک دیده مداوا کنم تورا

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:36 توسط سمیرا |

 فلک آن شب که خرگاه ولایت را زدی آتش 

                   دوکودک ازحسین گم شد بگرد ای چرخ پیداکن

شود مهرومهت گم ای فلک ازمشرق ومغرب 

                        بجوی این ماهرویان ودل زینب تسلی کن

به صحرا ام کلثوم است وزینب هردو در گردش 

                      توهم بااین دوخاتون جستجو درکوه و صحراکن

اگرپیدانگردد این دوطفل بی پدر امشب

                            مهیای عقوبت خویش را ازبهر فرداکن

گمانم زیر خواری هردوجان دادن با زاری 

                             به زیر خار گل های نبوت را تماشا کن

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:26 توسط سمیرا |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:38 توسط سمیرا |

 

حر کم کم به کناررفت واندک اندک خودرابه امام نردیک نمود لرزه براندامش افتاده بود .مهاجر یکی ازسربازان لشگر عمرسعد می گوید: چنان لرزه ای بر اندام حر افتاده بود که من تاکنون اورا به این حالت ندیده بودم  مهاجر به او می گوید: به خدا درهیچ جنگی تورو چنین ندیده بودم که این گونه بلرزی واگربه من میگفتند دلیرترین مرد کوفه کیست تورو معرفی میکردم.پس این چه ترسی است که درتو مینگرم ؟

حرگفت:بخداسوگند من خودرا بین بهشت ودوزخ می نگرم وسوگند بخدا هیچ چیز را بربهشت برنمیگزینم اگرچه پاره پاره شوم ومرابسوزانند

نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:38 توسط سمیرا |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


آخرين مطالب
» عشق یعنی حسین
» عشق حسین
» کربلاااااااااااااااااااااااااااا
» یاخدا
» ایام فاطمیه از چه تاریخی شروع ودر چه تاریخی تمام می شود؟
» معجزه جسد بیجان فاطمه علیه السلام
» خبرشهادت حضرت زهرا به علی (ع) وحالات حسنین
» دستور ساختن تابوت بعدازدیدن خواب(حضرت زهرا)
» خواب دیدن حضرت زهرا قبل از شهادتشان
» ماجرای مظلومیت وشهادت حضرت زهرا
» توبه >آثار وبرکات آن در زندگی انسان
» نتيجه‌ عبادت بدون اخلاص
» هدف قیام امام
» عکس هایی از عزاداری های هیئت حضرت زینب (مبارکه- باغملک)
» سفری به خرابه های شام/شهادت فاطمه صغیره حضرت رقیه(س)
» اربعین
» رسیدن کاروان اسرا به مدینه
» اربعین حسینی
» گریستن برمصایب امام حسین ع
» فضایل امام حسین ازدید قران
» زندگی نامه حضرت زینب (ع) وهمسرش عبدالله بن جعفرطیار واولادش
» دعای امام حسین(ع) در روز عاشورا
» یا ابولفضل عباس(ع)
» مظلومیت شیش ماهه امام
» عکسهای از حرم حضرت رقیه وزینب
» بدن حضرت رقیه(ع)
» حضرت رقیه علیهاالسلام آرزوی قشنگ «بابا»
» زندگی نامه حضرت علی اکبر(ع)
» مادرم حضرت زهراست
» زندگی نامه امام حسین (ع)
» حرم امام
» حضرت زینب وحجاب
» معجزات امام حسین
» شبهاتی درمورد کربلا وامام حسین
» شبهات عاشورا وپاسخ به آن
» داستان ازسیاست امام حسین
» داستان مردی که زیارت امام حسین (ع)نمیرفت
» آقا اجازه هست خانومتونو نگاه کنم؟؟(بدحجابی)
» نوشته از(ساکی)
» وقاع بعدازشهادت امام حسین (ع)
» سخنرانی حضرت زینب درمجلس ملعون یزید
» حضرت زینب
» جایگاه امام واصحابش
» آخرین وداع امام
» وداع زینب با برادر عصر روز یازدهم
» شام غریبان حسین
» زیارت عاشورا
» حر.اشک ریزان دردامان پرمهر حسین(ع)
» مروه کربلا

Design By : Pichak